دو و ده دقیقه... سیزن دو، قسمت سوم تموم شد...
به نظر میرسه نمیتونم بخوابم دیگه... خیلی وقته که شبا خوابم نمیاد...
The Nights r Long... Longer than ever...
اند ای هیت ایت... اگه میخوابیدم خوب بود... شبای طولانی و یه سری روزای کوتاه تو جایی که علاقه ای به بودن توش ندارم... اما اگه جایی رو دوس داشته باشم، روزهاش کوتاهن... ولش... فلسفی شد بازم...
این حس بی هدفی رو دوس ندارم... یه چیزی باید باشه... چیزی که گمش کردم... یه جایی یه موقعی... شایدم یکی ازم گرفتتش... نمیتونم بخندم... حرفای مزخرف بقیه نه عصبیم میکنن نه میخندونمن... یه چیزی گم شده...
ولی هرچی بشه... After all...
I Am... A Death Knight...
شاید شبیهش نباشم و فقط مربوط به داستانا باشه... ولی فک کنم به اندازه کافی اسمش روم بوده و روم اثر گذاشته... :) هرچی که بشه... نو ایموشن... نو ریمورس... نو پیتی... اند نو شیم! کاز اف نو میستیک!
دارک دیز هو کام اگین میبی... بات دی ونت لست لانگ... ایت مایت بی کولد، بات ای ونت لت ایت بی دارک... اند ای ویل ملت دی ایس... ای هو ده پاور... ای کن دو... کاز ای وانت... کاز ایتز گود تو بی دان!
امیدوارم... همینه که میتونه گرمم کنه... باید برش گردونم...
از این مدل حرف زدن خوشم نمیاد خیلی... ولی این روزا هیچیو ساده نمیگم انگاری...