نزدیکای عقدمون که بود یه تصمیمی داشتم با خودم... اینکه انقد خوشبخت باشیم و انقد خوب باشیم که همه حرفمونو بزنن... همه دلشون بخواد و هرکیم خوشش نمیاد ازمون اصلا چشش دراد... حالا که تقریبا هفت ماه گذشته، احساس میکنم تا اینجاش موفق بودیم... ینی میشه گف خب کسایی وارد گود حسادت شدن که فکرشونو نمیکردیم... مجبور شدیم از کسایی فاصله بگیریم که نزدیک بودن بهمون ولی خب تحمل پایین تر بودن رو نداشتن و ندارن... اما خب، ما که همینطوری خوب میمونیم باهم و اونایی که تحمل دیدنشو ندارن بهتره چشاشونو کور کنن 😂 و تا وقتی که من هستم، کسی نمیتونه بهتر باشه 😎 همیشه بقیه نفر دوم به بعدن... 😏 حالا هی تلاش کنن و خودشونو بزنن به اینور اونور که شبیه شن 😂
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
کارای نویسنده ی وبلاگ -نماینده- رو تایید میکنین و باهاشون موافقین؟!
آمار سایت
کدهای اختصاصی